مقدمه مقاله: continuous Assessment in our school: Advantages and problems
سنجش های آموزشی بازخورد لازمی که ما برای بیشتر کردن برون دادهای تلاش آموزشی نیاز داریم را برایمان تهیه می کنند. سنجش یادگیری یادگیرندگان شواهد عینی موردنیاز در فرآیند تصمیم گیری آموزشی را رد اختیارمان قرار می دهد.
نکته ای که( foster, cone(1991 ارائه می کنندعبارت است از: " اندازه گیری خوب، داده های دقیق را نتیجه می دهد که پایه و اساس تصمیم گیری است. شک کوچکی در مورد تمرین های آموزشی به عنوان یک ارزش خاص برای سنجش پایه مسائل مربوط به یادگیری اثربخش وجود دارد. مشکل بزرگ ما سنجش یادگیرندگان در روش ها و رویکردهایی است که مورد استفاده قرار می گیرند."
در 1996 در نزدیکی پایان سال تحصیلی که زمانی برای بازنگری و آمادگی برای آزمون پایان سال است در حالیکه من به دانش آموزان یادآوری می کردم و آنها را برای تعداد برگه هایی که آنها باید در آن آزمون می دادند، آگاه می کردم؛ یکی از آنها پرسید: آقا چرا ما یک سال کامل درس می خوانیم سپس تنها برای یک ساعت و نیم به ما برگه آزمون می دهید که بدانید آیا اصلا ما موضوع را فهمیده ایم یا نه؟!
این سوالی است که متخصصین آموزشی را از زمان های بسیار قدیم می رنجانده است. اینکه آیا یک امتحان کوتاه و سریع می تواند آنچه یادگیرنده در طول یک زمان طولانی آموخته است را ارزیابی و سنجش کند؟چگونه به دانش آموزی که در امتحان نهایی مریض شده و توانایی نوشتن ندارد نمره می دهید؟
برای پاسخ به این سوالات متخصصان اندازه گیری آموزشی و مبدعان خط مشی آموزشی به خلق سنجش مستمر برآمدند. بسیاری از سیستم های آموزشی در سراسر دنیا این رویکرد را برای سنجش و پیشرفت یادگیرندگان در موضوعات مختلف برگزیده اند. شبیه به این، در نامیبیا وزارت علوم پایه و فرهنگ به طور مستقیم اعلام کرده است که سنجش مستمر باید در تمامی سیستم های آموزشی اجرا گردد.سنجش پایانی یادگیرندگان در ابتدایی و راهنمایی با اختصاص بیشتر حجم نمره به سنجش مستمر اعطا می شود بدین معنا که نمره پایانی به تنهایی در سنجش مستمر وارد نمی شود بلکه سنجش مستمر نمره پایانی را هم در برمی گیرد. برخی رویه های سنجش که بر تصمیم گیری ما برای دانش- آموزانمان و سیستم آموزشی به طور کلی تاثیر می گذارند، ارزش یک نگاه و بررسی نزدیک را دارند
در صورت تمایل به دریافت pdfکامل مقاله در مورد سنجش مستمر به آدرس زیر ایمیل ارسال نمایید
5اصل راهنما در کاربرد مؤثر فناوری آموزشی
با این که فناوری آموزشی تأثیر مهمی در امر آموزش دارد، اما تغییرات حاصل از فناوری ممکن است، به تنهایی به اصلاحات آموزشی سودمندی منجر نشود. البته اگر بخواهیم از فناوری آموزشی استفاده مؤثری ببریم، باید اصلاحات قابل توجهی در زمینه آموزش، طراحی و اجرا کنیم تا مدارس بتوانند از مزایای فناوری بهره مند شوند.
اصول اولیه آموزش
بسیاری از برنامه های آموزشی موجود بر ارائه اطلاعات تأکید می کنند. ابزارهایی نظیر عکس، انیمیشن ، صدا، ویدیو و رسانه های دیگر حامل پیام، ارائه اطلاعات را تسهیل می کنند، هر چند که ارائه اطلاعات به تنهایی آموزش محسوب نشود. اگر همه آنچه که ما نیاز داریم، یادگیری اطلاعات بود، در این صورت می توانستیم مدارس و برنامه های آموزشی را تعطیل کنیم. امروزه با دسترسی به اینترنت، سیلی از اطلاعات در اختیار ماست. اما مفهوم آموزش بسیار گسترده تر از اینهاست. دست کم، آموزش به نمایش مهارت، ارائه فرصت برای به کارگیری مهارت جدید، راهنمایی و بازخورد نیاز دارد.
همراه کردن ارائه اطلاعات با تعدادی سؤال چند گزینه ای، آن را تبدیل به آموزش نمی کند. در اغلب برنامه های آموزشی چیز خاصی دیده نمی شود و ارائه اطلاعات ( گفتن ) با یادآوری مطالب گفته شده، دنبال می شود. گفتن و پرسیدن اطلاعات را نمی توان آموزش تلقی کرد.
وقتی که موضوع آموزش، یادگیری مهارت جدیدی است، ما در جایگاه یادگیرنده از معلم خود نمی خواهیم که " به ما بگوید " ، بلکه به احتمال فراوان از او خواهش می کنیم که انجام دادن آن را به ما نشان دهد و به او می گوییم " چگونگی انجام دادن این مهارت را به من نشان بده ". ما بیشتر از طریق تقلید کردن، یاد می گیریم تا این که مطلبی فقط به ما گفته شود. این دانش متداولی است و پژوهش های بسیاری نیز آن را تأیید می کند. پس، چه دلیلی دارد که اغلب آموزش ها " گفتن، گفتن و گفتن " هستند و به نمایش عملی خیلی کم اهمیت می دهند. به نظر می رسد رابطه وارونه ای بین سطوح مدرسه و نمایش عملی موضوعات وجود دارد. معلمان ابتدایی باید بدانند، اگر میخواهند کودکان بهتر یاد بگیرند، باید موضوع را عملاً برای آنها نمایش دهند. اما به
مرور زمان که این دانش آموزان به دوره متوسطه می رسند " گفتن " هم ممکن است به مثابه شیوه آموزشی مؤثر به کار برده شود.
مریل می گوید؛ یادگیری زمانی تسهیل می شود که....
رسانه هاي ارتباط جمعي(راديو و تلويزيون) و تاثير آنها در آموزش
نظام تعليم و تربيت به عنوان جزئي از نظامهاي ارتباط همگاني است که بعد از انقلاب صنعتي در آن تغييرات عمدهاي در شيوه تدريس و راههاي انتقال اطلاعات ايجاد شد و با ظهور وسايل ارتباط جمعي نوين از جمله راديو و تلويزيون، آموزش از انحصار کلاس درس و کتاب بيرون آمد و دامنه وسيعتري را به خود گرفت. رواج تلويزيون در سه دهه پس از جنگ جهاني دوم دنياي جديدي از ارتباطات را ايجاد کرد و اين بدين معنا نيست که ديگر رسانهها از ميان رفتند، بلکه در سيستمي بازسازي و تجديد ساختار شدند که قلبش از لامپ هاي خلأ و سيماي جذابش از صفحه تلويزيون ساخته شده بود. راديو مرکزيت خود را از دست داد ولي گستردگي و انعطاف پذيري آن افزايش يافت و سبکها و مضامين خود را با ضرباهنگ زندگي روزمره مردم تطبيق داد. روزنامه ها و مجلات حالتي تخصصي يافتند و در حاليکه اطلاعات استراتژيک را در خدمت رسانه فراگير تلويزيون قرار مي دادند، به محتواي خود عمق بيشتري مي بخشيدند يا جلب مخاطب را هدف خود قرار مي دادند. کتاب جايگاه خود را حفظ کرده هر چند بسياري از کتابها نا خود آگاه به متون تلويزيوني تمايل داشتند، چيزي نگذشت که فهرست پرفروش ترين کتاب ها پر شده از عناويني که به شخصيت هاي مضامين رايج تلويزيوني اشاره مي کردند. به نظر مي رسد دليل اصلي همه گير شدن تلويزيون، آساني و سادگي آن براي مخاطبان است چون مردم در امر يادگيري به آسانترين راه گرايش دارند و اين آساني در آموزشهاي تلويزيوني وجود دارد.
نقش و جایگاه تکنولوژی آموزشی در حل مشکلات آموزشی
یکی از مشکلات نظام آموزشی هر کشوری از دیرباز مشکلات مربوط به تحت پوشش قرار دادن تمام افراد واجب التعلیم می باشد. در نظام آموزشی سنتی افزایش تعداد دانش آموزان تحت پوشش نظام آموزشی، همیشه همراه با افزایش هزینه های سرمایه ای و جاری نظام آموزشی بوده است. تکنولوژی آموزشی با فراهم آوردن امکان شکل گیری آموزش غیر حضوری و از راه دور تا حد زیادی توانسته است بر این مشکل فائق آید و در ضمن نیز از این مزیت برخوردار است که با افزایش تعداد بیشتری از دانش آموزان، هزینه سرانه دانش آموزی نیز به طور دائم کاهش می یابد...